سالاره از عشق می‌گوید

سالاره از عشق می‌گوید

در یکی از روزهای گرم تابستان، در حالی که «ماهی» تنها پانزده سال بیش‌تر نداشت بر اثر اصرار پدر و فشارهای نامادری و خواهران و برادران ناتنی‌اش تن به ازدواج با مردی داد که به ظاهر میش و در باطن گرگ بود. ماهی اغلب تنها بود، چون همسر هرزه‌اش دایم در ماموریت بود، آن‌طور که ماهی تعریف می‌کرد: «خسرو» هیچ‌گاه در وضعیت عادی نبود، اغلب مست می‌کرده و به جان ماهی می‌افتاد. ماهی پس از مدتی باردار و صاحب چهار فرزند می‌شود. اما وقتی به سوء نیت خسرو نسبت به خواهر ناتنی‌اش پی می‌برد از او جدا می‌شود. داستان مذکور یکی از سه داستان کتاب است که همة آنها از زبان شخصی به نام «سالاره» بازگو می‌شود. وی در خلال داستان‌ها، زندگی خویش را نیز روایت می‌کند. سالاره به نوعی با هریک از شخصیت‌های داستان در ارتباط است.

قیمت چاپ: 4,500 تومان
ناشر:

بوره که یی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1388

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

276

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789647849821

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف