حسن کچل و علفزار
افسانههای عامه
کتاب مصور حاضر، جلد یازدهم از «قصههای حسنکچل» و داستانی از افسانههای عامه است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. «حسن» پسری از روستاهای آذربایجان بود. چون مو نداشت، به «حسنکچل»، معروف شده بود. «حسنکچل» هوش زیادی داشت و با کمک هوش خود بسیاری از مشکلات مردم روستا را حل میکرد. در این داستان «حسنکچل» در روستایی در پشت کوه قاف زندگی میکند. او با اجازه از «باباحکمت» رفت تا به مرغ و خروسها غذا بدهد اما اتفاق جالبی افتاد.