حسرت
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستانهای کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی و انسانی است. عنوان داستانها عبارتند از: «امید»، «برباد رفته»، «حسرت» و «وصال». داستان «حسرت» ماجرای جوانی به نام احسان است که چهار سال پیش برای طرح پایاننامه دانشگاهی به یکی از روستاهای گیلان میرود تا از طبیعت زیبای آنجا بهترین طرح را نقاشی کند. در آنجا عاشق دختری به نام «یلدا» میشود، امّا خیلی زود درمییابد که یلدا مبتلا به سرطان است. به دلیل رابطة صمیمانه بین احسان و یلدا، یلدا او را از آمدن به هامبورگ برای معالجه و شاهد نبودن احسان برای درد و رنج خود، منع میکند. بعد از مدّتی، در حالی که نامهای از طرف یلدا به احسان نوشته شده، جسد بیجان یلدا به تهران منتقل شده و احسان را در حسرت روزهای گذشته و امیدهای از دست رفته قرار میدهد.