خرسهای قطبی
داستانهای تخیلی / داستانهای ماجراجویانه
"آنی" و "جک" بنا بر دستور "مورگان" ناگزیرند، به وسیله کلبه درختی جادویی، برای یافتن پاسخ معمایی به قطب شمال سفر کنند. آن دو پس از حضور در این منطقه، همراه مرد اسکیمویی به محل زندگی قبیله اسکیمو رفته و از نزدیک با نوع زندگی ساکنان قطب آشنا میشوند. مرد قطبی به آن دو، ماسکهایی با صورت خرس میدهد. آنی و جک، در حالی که مشغول بازی با دو بچه خرس هستند روی یخهای نازک گیر افتاده و پس از شکستن آنها، ارتباطشان با خشکی قطع میشود. در همین حین، خرس مادر از راه رسیده و در حال نجات فرزندانش، طریقه فرار را به آن دو میآموزد. بچهها موفق به نجات خویش شده و پس از مراجعه به کلبه درختی، درمییابند که جواب معمای مطرح شده از سوی مورگان را یافتهاند. آنها نقابها را که همان پاسخ معماست، به مرد اسکیمو بازگردانده و به خانه خویش بازمیگردند.