سقوط میستی
داستانهای نوجوانان انگلیسی - قرن 21م.
کتاب «سقوط میستی» به قلم «جاس استرلینگ»، کتاب چهارم از مجموعه «بندیکتها»، ماجرای دختری تنها به نام «میستی» را روایت میکند که جز حقیقت نمیتواند هیچ بگوید، اما همین موهبت سبب مشکلات فراوانی برای او میشود. میستی، دختری راستگوست که همین خصلتش دردسرهای بسیاری برای او درست میکند. او برحسب اتفاق در «کیپ تاون» افریقای جنوبی با شخصی به نام «الکس» ملاقات میکند و در این دیدار گرچه با اعتمادبهنفس و به طور غیرعادی جذاب است، اما دائما این سؤال در ذهنش تکرار میشود که مگر ممکن است چنین فرد کاملی بتواند روحرُبای من باشد؟ در این میان بیخبر از سایهای شوم که در اطراف دنیای «سیونتها» در گردش است؛ قاتلی سریالی فکر میکند با کشتن سیونتهای جوان میتواند تواناییهای اسرارآمیز این خاندان را تصاحب کند. سیونتهایی که از تواناییهای خود صرفا برای کمک به اصلاح جامعه و تنشزدایی در جهت حفظ و امنیت مردم استفاده میکنند. در کتاب «سقوط میستی» با اینکه میستی، خواهرزاده «کریستال»؛ نامزد «زو» است؛ اما جاس استرلینگ، قهرمان داستان را، میستی نشان میدهد و «یوریل» که دکترای روانشناسی در رشته جرمشناسی دارد تقریبا نقش دوم است. همچنین باز هم این خاندان بندیکت هستند که حقایق را روشن و جنایتکاران را تحویل قانون و عدالت میدهند.