چشمهایت
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در این داستان باران دختر بسیار زیبا و مغروری است که به خاطر چهره زیبایش در دانشکده پرستاری خواستگاران زیادی داشت، ولی وضع مالی نامناسب و بیماری پدر مانع تصمیم او شده بود، تا اینکه ورودش به خانه پر اسرار برای پرستاری برگ تازهای را در سرنوشت او ورق زد.