جریانشناسی جنبش دانشجویی
نگارنده در این کتاب شکلگیری جنبش دانشجویی در ایران و تغییر طرز تفکر و مطالعات این جنبش را در قبل و بعد از انقلاب اسلامی بررسی میکند. وی با تقسیم کردن جنبش دانشجویی ایران به دورهی کلی قبل و بعد از انقلاب، سه جریان کلی را از آغاز تا دههی هفتاد در این جنبش مشخص میکند. نگارنده ضمن این که هر جنبش دانشجویی را زادهی شرایط اجتماعی و ساختاری موجود در هر دوره میداند، معتقد است به این دلیل که قبل از انقلاب ساختارهای موجود مشروعیت خود را از دست دادهاند و ارادهی عمومی و روشنفکران خواهان براندازی این نظام هستند، مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی مهمترین ایدئولوژی حاکم بر جنبش دانشجویی قبل از انقلاب بوده است. وی نخستین طرز تفکری را که جنبش دانشجویی با آن روبهرو میشود ایدئولوژی مارکسیسم میداند. در دورهی بعد از انقلاب نگارنده به دو دوره جریان دانشجویی اعتقاد دارد. به اعتقاد وی، در دورهی بعد از انقلاب به غیر از یک دوره که در راستای اصلاح مسیر انقلاب و نقطهی عطف آن، انتقاد از دولت موقت و تسخیر سفارت آمریکا بوده است، جنبش دانشجویی به حالت رکود و انفعال فرو رفته است. عصر آغاز جنگ تحمیلی که جنبش در صدد تثبیت استقلال و حاکمیت و مبارزه با امپریالیسم خارجی بود به عصر اتحاد با حاکمیت و دولت معروف شد. با پایان جنگ، اتحاد مطلق به اتحاد نسبی با حاکمیت تبدیل شد و جنبش دانشجویی به پیروی از ایدئولوژی عدالت اجتماعی در صدد دفاع از حقوق مستضعفین برآمد، در دورهی سوم بعد از انقلاب و اواسط دههی هفتاد عدالت اجتماعی به سمت آزادی و دفاع از قانون گرایش یافت. ایدئولوژی این دوره را میتوان دورهی اتحاد و انتقاد از حاکمیت نامید که از ویژگیهای آن روشنگری، نقد قدرت، و ایدئولوژی مسلط است.