همبازی شطرنج
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
این کتاب مشتمل بر داستانهایی کوتاه با عنوانهای «انباری»، «گربههای شجاع»، «کاش همه برمیگشتند»، «خانه پدری»، «یک خروار خاک»، و... است. در داستان «همبازی شطرنج»، پیرمردی که همسرش «رعنا» را چند سالی است از دست داده است هر روز در پارک منتظر دوستش «کمالی» است تا با یکدیگر شطرنج بازی کنند. آن روز، کمالی که شیمیست است به پارک نیامد و مرد نگران حال اوست برای همین به منزلش میرود و... .