روزگار تلخ
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه میسازد. در داستان میخوانیم: «یادمه یه روز هنرمندی میگفت که تنها آرزوی من بی آرزویی است. اون روز خیلی به این جمله فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم واقعاً چقدر خوبه آدما هیچ آرزویی نداشته باشن. اونوقت دنیا می شه گلستان و آدما می شن فرشته! اما حالا که فکر میکنم میبینم اینم خودش یه آرزوست و جزو محالاته».