کلارا و خورشید
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
این کتاب، داستان علمی و تخیلی ربات دوستداشتنی و جذابی است که رفتاری متفاوت از دیگر رباتها دارد و راوی داستان همین ربات است. «کلارا»، ربات مهربانی است که مانند رباتهای دیگر نیرویش را از نور خورشید میگیرد. او در یک مغازه کنار ربات دیگری بهنام «رزا» برای فروش گذاشته شده است. رباتها فرصت دارند در مغازه برای مدت کوتاهی پشت ویترین بروند و در آنجا منتظر بمانند تا خریده شوند. این رباتها برای کودکان ساخته شدهاند. کلارا پشت شیشه منتظر است تا کسی او را بخرد، اما جدای از خریده شدن برخلاف بقیه رباتها او عاشق این است که خیابان را ببیند، دوست دارد آدمها و پیادهرو را ببیند و بفهمد بقیه رباتها چه کار میکنند و چطور زندگی میکنند. او پشت ویترین میآید و چند روز بعد با دختربچهای بهنام «جوزی» آشنا میشود. جوزی دختر رنگپریده و لاغری است که از داخل یک تاکسی کلارا را دیده و فهمیده او را میخواهد و... .