نبرد با خوابدزدکها
داستانهای تخیلی / خواندن / داستانهای کودکان و نوجوانان
امید با خانواده قهر میکند و به اتاقش میرود و از سر عادت چند مشت به بالشش میکوبد. ناگهان کسی از داخل بالش دستش را میگیرد و به سمت خودش میکشد. این اتفاق، شروع سفر او به سرزمین خواب دزدک ها هست؛ موجودات سبز رنگ و خمیری شکلی که میخواهند دست و پای او را با دست و پای خودشان عوض کنند. آیا امید در نبرد با خواب دزدک ها پیروز میشود؟