تیگی و جوجوی زشت شاخدار
«تیگی» دختر بازیگوش و مهربانی بود. شبی او در موقع خواب جوجوی زشت شاخدار را دید که روی دیوار اتاقش میچرخید و بازی میکرد. وقتی تیگی از او پرسید که در اتاق او چه میکند؟ جوجوی زشت شاخدار گفت که او خیلی تنهاست و چون زشت و کثیف است هیچکس او را دوست ندارد و همه میخواهند او را بکشند. جوجوی زشت هرگز مادرش را ندیده و دوستانش را نیز گم کرده بود. تیگی با مهربانی تصمیم گرفت که به او کمک کند. او جوجوی زشت را تمیز کرد و به کمک پدر و مادر او را به پرواز درآورد تا به دنبال دوستان خود بگردد. این کتاب مصور برای کودکان گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.