قارقارک در مزرعه
در این داستان از "ماجراهای قارقارک"، پدربزرگ و پا کوتاه ـ سگ کوچولو ـ با قارقارک به مزرعه میروند .در آن جا مزرعهدار که تراکتورش خراب شده، از پدربزرگ میخواهد تا با قارقارک یونجهها را جا به جا کند .پدربزرگ تمام روز را با قارقارک به کار مشغول است .فردای آن روز، پدربزرگ میخواهد با قارقارک به شهر برود تا چند تخم مرغ برای صبحانه تهیه کند .در این هنگام، پا کوتاه چشمش به دو مرغ میافتد که روی دستهای از یونجه روی صندلی عقب نشستهاند .سپس پا کوتاه پارسکنان به دنبال مرغها میدود و در پی آن ماجراهایی میآفریند که داستان براساس آن شکل گرفته است .این داستان مصور و رنگی برای گروه سنی "ب "به فارسی برگردانده شده است .