کتابخانه سحرآمیز بیبی بوکن
داستانهای نروژی - قرن 20م.
«بریت بویوم» طی نامه نگاری با پسرخالهاش «نیلس» از خانم مرموزی با نام «بیبی بیکن» سخن میگوید؛ زنی که پیشتر در سوگندال زندگی میکرده، اما اکنون در خانهای در حاشیه جنگل سکنی گزیده است. بریت روزی به طور اتفاقی نامهای را که از کیف بیبی بیکن روی زمین افتاده بود، پیدا میکند. نویسنده نامه شخصی با نام «سیری» بود. او در نامه خطاب به بیبی بیکن از رفتنش به یک کتابفروشی عجیب و مواجه شدن با کتابی با عنوان کتابخانه جادویی سخن گفته و از وی خواسته بود تا به عنوان یک کتابشناس واقعی در نروژ در خصوص این کتاب به او کمک کند. بریت بعدها در مییابد که این نامه تعمدا بر سر راه او قرار گرفته است تا او و نیلس کتابی درباره کتابخانه سحر آمیز بیبی بیکن بنویسد.