شوکولاسور ظاهر میشود!
داستانهای تخیلی / هیولا - داستان
کتاب مصور حاضر از مجموعه دفتر خاطرات هیولاها، دربردارنده داستانهای تخیلی و سرگرمکننده برای گروه سنی (ج) است. در این داستان میخوانیم: الکساندر همیشه گوش به زنگ حمله هیولاهاست. آنقدر که گاهی اصلا حواسش نیست پایش را کجا میگذارد. او این بار در گودالی میافتد که ردپای یک هیولاست. روی زمین شکلات و آبنبات ریخته و تمام تیرهای چراغ برق و صندوقهای پستی شهر له شدهاند.