کیک شگفتانگیز و چند افسانهی دیگر
افسانههای عامه
موش، گربه و مرغ فسقلی قرمزی، با هم در یک خانة کوچک زندگی میکردند. آنها روزی تصمیم گرفتند کیکی بپزند و جشنی بگیرند. مرغ فسقلی گندم را آرد کرد و در ظرف ریخت و کیک پخت. کیک ناگهان از جایش پرید و گفت: «برای خوردنم باید اول مرا بگیرید و بعد قل خورد و از در بیرون رفت». موش و گربه و مرغ فسقلی قرمز به دنبالش دویدند. کیک قل خورد و از انبار علوفهای پر از کارگران خرمنکوب و چشمهای پر از کارگران رختشوی گذشت، آنها نیز برای گرفتن کیک دنبال او میدویدند. کیک به نهری که روباهی کنار آن بود، رسید و ماجرا را برای روباه تعریف کرد. روباه حیلهگر خواست که کیک را از نهر عبور دهد، اما با حقهای کیک را گرفت و خورد. سری کتابهای «افسانههای مردم دنیا» مجموعهای از جالبترین افسانههای دنیاست که برای گروه سنی «ب» و «ج» و با هدف آشنا کردن کودکان با افسانههای دیگر اقوام به نگارش درآمده است. عنوانهای داستانهای این مجموعه عبارتاند از: کیک شگفتانگیز، کوالا و کانگورو، چرا میمونها بالای درخت زندگی میکنند، جوجة ریزهمیزه و گربة پیر بدجنس.