آیریس
داستانهای فارسی - قرن 14
اینجاست سرزمین دیلمون بزرگ، سرزمین دیلمون پاکیزه، خاکی که رمهاش به چنگالهای گرگ دریده نمیشود و کلاغ، دسترنج پیرزن را نمیرباید و باران، خود را از خاک تشنه دریغ نمیکند و خورشید از تابیدن باز نمیایستد و شب رازهایش را آشکار نمیکند، اینجاست سرزمین دیلمون، جایی که خون مادران را بر زمین نمیریزد و کودکان را برای بردن به قربانگاه به بند نمیکشند؛ و قربانگاه، طعم قربانی را فراموش کرده است. این داستان، روایتی است ناگفته از هزاره دوم پیش از میلاد مسیح و قیام ساحرهای شرور به نام آیریس که بینالنهرین و فلات ایران را به سوی انگارههای تاریک و مناسک شیطانی سوق میدهد.