حکایت عاشقی: مجالس حجهالاسلام و المسلمین محمدرضا حاتم پوری کرمانی
وقتی که همۀ یاران امام حسین (ع) کشته شدند، حضرت عباس، خود را تنها یافت. قدم پیش گذاشت و در پیشگاه برادر ایستاده و عرض کرد: آقا اجازۀ میدان رفتن میخواهم، سینهام تنگ شده میخواهم انتقام خون شهیدان را از دشمن بگیرم. آیا اجازه میدهی تا جانم را فدایت سازم؟ امام حسین (ع) که یگانه برادرش را در مقابل خود دید از شنیدن این کلام، اشک از چشمانش سرازیر شد، گریهای سخت نمود و فرمود: فقط برو برای این کودکان تشنهلب کمی آب بیاور. مجلد چهارم از مجموعۀ سخنرانیهای حجت الاسلام «محمدرضا حاتمپوری» با عنوان «حکایت عاشقی» حاوی روضههایی است دربارۀ واقعۀ عاشورا. این روضهها از روضههای شب عاشورا آغاز میشود و با منتخبی از وقایع قیام علیه قاتلان امام حسین (ع) به پایان میرسد.