سرگذشت عشق جیز اوک
در داستان حاضر، "جیزاوک" زنی است سرخپوست از قبیلهی تویوآت. او در عین حال، زنی است شجاع، سادهدل، صمیمی و زودباور که نه سواد دارد و نه تجربهای. با تمدن بیگانه نیست، اما متمدن هم نیست. روحی پاک و معصوم دارد و به دیگر انسانها به دیدهی انسانی مینگرد. با عشق آشنا نیست، اما عواطف انسانی را درک میکند. با گذشت و ایثار هیچگونه آشنایی ندارد، اما آن زمان که مردی پا به عرصهی زندگی او میگذارد و عواطف انسانی را در او بیدار میکند، نه تنها عشق را تجربه میکند بلکه به عرصهای از خودگذشتگی و ایثار میرسد که برای هیچ زن متمدن سفیدپوستی امکانپذیر نیست. سرگذشت عشق جیزاوک، سرگذشت برخورد دو تمدن و فرهنگ متضاد است که در نهایت، یکی توسط دیگری نابود میشود؛ و صاحب تمدن رو به زوال، ناگزیر از پذیرش سرنوشت دردناکی است که تنها در پرتو ایثار ممکن میگردد.