داستانهای باستانی روس
در مجموعهی حاضر، 10 قصه و افسانهی روسی تحت این عناوین به چاپ رسیده است: "درستی و نادرستی"، "گرگ و سگ و گربه"، "ساز زن خوشگذران"، "شغاره و روباه چرا در لانه زندگی میکنند؟"، "بازیل چگونه اهریمن را نابود کرد؟"، "بوآسیه (چوب بریده)"، "چطور ارباب بیرحم به اسب ریقویی تبدیل شد؟"، "هرکسی کار خودش، بار خودش، آتش به انبار خودش..."، "سنگ آسیاب عجیب" و "خواهر خورشید". برای نمونه "گرگ و سگ و گربه"، حکایت سگی است که صاحبش او را به دلیل از کارافتادگی از خانه بیرون میکند. او پس از مدتی با گرگی آشنا میشود. گرگ به او قول میدهد تا غذایی برای او فراهم کند. آندو به همراه یکدیگر به راه میافتند. در میان راه گرگ، اسبی را شکار میکند و پس از آن هر دو مشغول خوردن میشوند و پس از تمام شدن غذا با یکدیگر خداحافظی میکنند. سگ همچنان به راهش ادامه میدهد تا این که به گربهای میرسد؛ گربهای که همانند او از خانه بیرون انداخته شده است. سگ به خود مغرور شده سعی میکند نزد گربه خود را قوی جلوه دهد. به همین دلیل همانند گرگ سعی میکند تا اسبی را شکار کند، اما...