مرشد و مارگریتا
داستانهای روسی - قرن 20م.
کتاب حاضر، داستانی فوقالعاده است که با همصحبتی و قدم زدن دو روشنفکر لاییک و رسمی (دو شخصیت مهم داستان) در یکی از پارکهای مسکو آغاز میشود: یکی «میخاییل الکساندر»، یا همان «برلیوز». نویسندهای مشهور و سردبیر یکی از مجلههای وزین ادبی پایتخت و رئیس کمیته مدیریت یکی از محافل ادبی مسکو و دیگری جوان شاعری به نام «ایوان نیکولاییچ پونیریف» که با نام مستعار «بزدومنی» شناخته میشود. «برلیوز» بهنوعی نماینده روشنفکران رسمی و صاحب باند و باندبازیهای ادبی است که محافل مافیایی ادبی راه میاندازند و اندیشهای سطحی و تکبعدی دارند و دگراندیشان را مجال رشد و نمو و شکوفایی نمیدهند و تنها به آنان که مرید و سرسپردهشان باشند اجازه فعالیت میدهند و دیگران را زیر پا له میکنند، شعر و آثار سفارشی میپذیرند و شبکهای تارعنکبوتی در تمام نشریات مهم و سرشناس تنیدهاند.