جنگل تمیز
داستانهای تخیلی / داستانهای آموزنده / داستانهای حیوانات
یک روز شیر بازیگوش تصمیم گرفت به تنهایی به گردش برود. او با خوشحالی از هر درختی که سر راهش بود، میوهای چید. او چند موز خورد و پوستش را مثل بقیة میوهها روی زمین پرتاب کرد. موشی که به عیادت دوستش سنجاب رفته بود، در راه بازگشت به خانه، بیخبر از همهجا پایش را روی پوست موز گذاشت و به هوا پرتاب شد و سپس به زمین افتاد. شیر بازیگوش از این موضوع ناراحت شد. موشی هم عصبانی شد، اما همین موضوع باعث شد که شیر کوچولو یاد بگیرد که آشغالها را روی زمین نریزد. این کتاب مصور برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.