زن در پیاده‌رو راه می‌رود

زن در پیاده‌رو راه می‌رود

داستان‌های فارسی - قرن 14

در «زن در پیاده‌رو راه می‌رود» مردی داستان‌نویس در پارک روی نیمکت نشسته و منتظر همکار خویش است. بر روی نیمکت روبه‌رو، زنی نشسته است. بالاخره همکار مرد می‌آید و به او می‌گوید تا ساعت پنج و سی دقیقه بیش‌تر نمی‌تواند همراه او باشد. مرد هم در پاسخ می‌گوید: مهم نیست، ولی من داستان خود را نیاورده‌ام. همکار مرد می‌گوید که تو داستانت را تعریف کن، من می‌نویسم. مرد نمی‌داند چگونه سخن خود را آغاز کند. می‌گوید؛ آخر چه بگویم. همکارش می‌پرسد نام داستانت چیست و او با دیدن زنی در پیاده‌رو بلافاصله می‌گوید؛ زنی در پیاده‌رو راه می‌رود و این‌گونه شروع به روایت داستان خود می‌کند. داستان به جاهای جالب خود رسیده که همکار مرد با دیدن ساعتش از مرد خداحافظی کرده و می‌رود و مرد با نگاهی به اطراف خود جز نیمکت‌های خالی و قدم زدن آن زن در پیاده‌رو هیچ نمی‌بیند. مجموعة حاضر شامل هشت داستان کوتاه تحت این عناوین است: بازگشت؛ سرنوشت زنی که از دندة چپ من متولد شد؛ تقدیر آنها را آورده بود اینجا تا بمیرند؛ صبر کن الله تی‌تی؛ نشان خانوادگی؛ افسانة بچه‌های زیتون؛ عصیان یک بزار لنگرودی؛ و زن در پیاده‌رو راه می‌رود.

قیمت چاپ: 8,000 تومان
نویسنده:

قاسم کشکولی

ناشر:

نشر ثالث

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1394

نوبت چاپ:

2

تعداد صفحات:

88

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643806170

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف