از کلید آبی رنگ گاهی صدای دریا را میشنید
داستانهای تخیلی
کتاب مصوّر حاضر، داستانی تخیلی است که به زبان ساده و روان و برای گروه سنّی (ب) تدوین شده است. هدف از نگارش این داستان، تقویت قوّة تخیل در کودکان است. در این داستان آمده است: یک روز خواهر و برادری از خواب بیدار میشوند و از پنجره کف خیابان را آبی میبینند و چشمشان به دو اسب به رنگهای سفید و سیاه میافتد. پسرک با لباس و اسب سیاه راه میافتد و از شهرهایی عبور میکند. دخترک نیز با لباس سفید و با اسب سفید راه میافتد و از شهرهایی عبور میکند. پسرک از سمت غرب ساحل و دخترک از سمت شرق ساحل به دریا میرسند. پسرک قفلی که با خود دارد را با آب دریا میشوید و دخترک نیز کلید را با آب دریا میشوید و قفل و کلید با هم آبی میشوند. دخترک با کلید آبی قفل را باز میکند و از آن به بعد همه جا و همه چیز آبی میشود. دخترک کلید آبی را به گردنش میاندازد و گاهی از آن صدای دریا را میشنود.