اکسیر شرق
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، داستان زندگی فردی به نام «اردلان مردانی» است که در آغاز جوانی، برای به دست آوردن رفاه و تمام آنچه در ایران از آن محروم است، راهی فرانسه میشود. در اوایل انقلاب و جنگ ایران و عراق او ماههای آخر تحصیل دانشگاهی خود را در فرانسه میگذراند. در این هنگام دوستش نامة شهیدی را برایش میخواند که او را منقلب میکند. به دنبال آن چند بار در رویا میبیند که پیرمردی نورانی او را به سویی میخواند. اردلان با سؤالهای بسیار راهی وطن میشود و با «الیما» آشنا میشود که بعدها با او ازدواج میکند. الیما بعد از زندگی پرماجرا و به دنیا آوردن فرزندش «علی» بعد از تحمل درد بسیار از دنیا میرود. در این میان راهنماییهای استادی نورانی مسیر درست زندگی را به اردلان نشان میدهد تا او بتواند مرگ الیما و همچنین پدر و مادرش را تحمل کند و گوشهای از عرفان شرق را یاد بگیرد.