افسانههای شیرین مردم مازندران
کتاب حاضر مجموعه افسانهها و قصههایی از شهرهای مختلف مازندران است. بعضی از قصهها عبارتند از: «رقص بیموقع»؛ «مول»؛ «خرچنگ و شغال»؛ «سه برادر»؛ «غار یک پا دارد»؛ «حسادت»؛ «زخم زبان»؛ «نیلبک پری»؛ «وسوسة نامادری» و «داد و بیداد». در خلاصة داستان «خرچنگ و شغال» آمده است. در یک جنگل سرسبز در کنار رودخانهای، خرچنگ و شغالی زندگی میکردند. این دو روزی بر سر کپه برنجی دعوا میکنند و هر کدام ادعا میکنند خودش اول کپه را دیده و مال اوست. برای پایان این مشاجره خرچنگ پیشنهاد میدهد مسابقة دو بگذارند و هر کسی برنده شد، کپة برنج مال او شود. در روز مسابقه خرچنگ به دم شغل میچسبد و شغال با سرعت فراوان به محلّ پایان مسابقه میرسد و وقتی میخواهد بنشیند خرچنگ به صدا در میآید. شغال با فکر اینکه خرچنگ زودتر رسیده، مسابقه را واگذار میکند و کپه از آن خرچنگ میشود.