گلستان سعدی
سعدی، مصلحبن عبدالله، - 691؟ق. گلستان - اقتباسها / داستانهای فارسی
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعة «قصّههای شیرین ایرانی»؛ برگرفته از کتاب گلستان، اثر مصلحبن عبدالله سعدی (691؟ق) است. عنوان داستانها عبارتند از: «پول به جانش افتاده»؛ «اگر باران نبارد»؛ «اندوه من و دشمن من»؛ «حلوا و رنگینکمان»؛ «رستم در دریا»؛ «سنگ و سگ» و... . در خلاصة داستان «اندوه من و دشمن من» آمده است: در روزگار دور، در شهر سبزوار مرد بازرگانی به نام «فیروز» زندگی میکرد. او تاجری موفق و شریف بود و از راه خرید و فروش زعفران و پارچه کاسبی میکرد. فیروز پسری به نام «محمّد» داشت که در تجارت به او کمک میکرد و خیال داشت جای پدر را بگیرد. محمّد کار پدر را ساده میانگاشت و در پی کشف راز و رمز بازرگانی نبود. روزی موشهای بزرگی، پارچههای فیروز را جویدند. فیروز در آن روز یکی از رموز بازرگانی خود را برای محمّد شرح داد و آن این بود که این واقعة ناراحت کننده را برای دشمنان بازگو نکنند و باعث خوشحالی آنها نشوند، هرچند دشمنان دوست نما، در ظاهر خود را ناراحت نشان میدهند امّا قلباً از این اتّفاق خوشحال میشوند.