غول آهنی
شعر انگلیسی - قرن 20م. - ترجمه شده به فارسی
کتاب مصور حاضر، داستانی بلند و روایتی از یک موجود اسرارآمیز به میان آورده است که میلهها و سیمهای حفظ مزارع و هر شیء فلزی را میبلعد و همین مسئله منجر به گیجی و وحشت کشاورزان میشود. غول آهنی ترسیم شده توسط نویسنده در این رمان با بلعیدن آهن روزبهروز بزرگتر میشود تا اینکه سرانجام پسری با عنوان «هوگارت» غول آهنی را به خانهای امن هدایت کرده تا بتواند قهرمان روزهایی از زمین شود که ناامنی آن را فراگرفته و کاری از کسی برنمیآید.