انتحار مومیایی‌ها = TheSuicide of mummies

انتحار مومیایی‌ها = TheSuicide of mummies

داستان‌های کوتاه فارسی - قرن 14

کوروش بعد از آزادی از زندان سیاسی، دچار حالت جنون شده بود. او، از همه هراس داشت و همه نیز، او را دیوانه می‌خواندند و بنابراین تمام اهل ده او را ترک کرده بودند. افسانه همسرش به خاطر پول با او ازدواج کرده بود و خواهرش «آزاده» برای داشتن آزادی او را از خود رانده بود، کوروش از دهکده گریخته و در قبرستان زندگی می‌کرد. شب قبل از کشته شدن، او به خانه‌اش آمد و خواهرش را با محمد دید. افسانه از ترس گلدانی را برداشت تا به سمت او پرت کند، اما تجسم صورت خون‌آلود کوروش را که عاجزانه از او تقاضای زنده بودن می‌کرد، او را از این کار منع کرد، آزاده گلدان را گرفته و به سمت کوروش پرت کرد. گلدان سر و صورت او را خون‌آلود کرد و کوروش برای چند لحظه تصویر درهمی از سرتاسر زندگی خودش را از نظر گذراند و آخرین تصویر خون‌آلود، جلوی چشمانش ماند. تصویر تار می‌شود، کوروش خندة تلخی می‌کند و برای همیشه چشمانش را می‌بندد. این کتاب مشتمل بر سه داستان با عنوان‌های دخمة خاموش، آفرودیتا و مردگان یخی است.

قیمت چاپ: 1,200 تومان
نویسنده:

حمزه شربتی

ناشر:

ارنواز

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1388

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

40

شابک:

9649693185

محل نشر:

رشت - گیلان

نوع کتاب:

تالیف