زمستان شغال
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که سرگذشتهای پراکنده از وقایع غریب و آدمهایی است که در سیطره رئالیسم خشکِ جاری در جوامع شهر گیر افتاده و سرگرداناند. مردمانی که نمیدانند با سرو شهرشان چه کنند؟ با رجعت پدرانشان یا با فرشتهای که میانشان میگردد. در چهاردیواریهایی گیر افتادهاند که هر روز میآیند و فضای زیستنشان را میخورند و تنگ میکنند. برخی از آنها دریافتهاند شاید با رها کردن و پا دادن به شغال درندهٔ درونشان کارها بهتر پیش برود. داستانهای این مجموعه عبارتاند از: سرگذشتهای مدفون، بینهایت، روحی خانم، خرامان سرو، گورخانهٔ مویین، و زمستان شغال.