تاریخ فلسفه قرن هفدهم
فلسفه - تاریخ - قرن 17م.
در کتاب حاضر به فلسفهی قرن هفدهم اروپا پرداخته شده فیلسوفان این سده و تفکرات آنان بررسی میگردد. در فصل اول خصوصیات برجسته و عمدهی قرن هفدهم برشمرده میشود. نویسنده این خصوصیات را به سه دسته تقسیم کرده و هریک از آنها را توضیح میدهد. چگونگی برداشت از طبیعت انسانی، تصور موجود از طبیعت بیرونی و ساختار زندگی فکری قرن هفدهم، این سه بخش هستند. نویسنده به این مساله اشاره دارد که در این سده، این مذهب "اصالت عقل" است که کار خود را آغاز کرده و عقل انسانی در فعالیت عملی آن را بررسی میکند. در فصل دوم نویسنده به "فرانسیس بیکن" میرسد و وی را دلبستهی سنت "علم تجربی طبیعت" میداند. فلسفهی دکارت، محتوای فصل سوم را شکل میدهد. نویسنده در اینجا، آن جملهی معروف دکارت یعنی "میاندیشم پس هستم" را تعیین اولیهای میداند که ما را به احکام یقیینی بیشتری میرساند. "پاسکال" و "هابز" هرکدام به ترتیب، موضوعات فصلهای چهارم و پنجم هستند. فلسفهی "اسپینوزا" شاکلهی فصل بعدی را تشکیل میدهد. نویسنده در این فصل به این مطلب اشاره میکند که فلسفهی اسپینوزا را میتوان در مجموع فلسفهی رستگاری از طریق شناخت خدا دانست. پس از این فصل، نویسنده به "مالبراتش" میرسد؛ فیلسوفی که به عقیدهی نویسنده، فلسفهی او، اساسا فلسفهی دینی است و اگر بخواهیم فلسفهی او را در یک جمله بگوییم این است که "چیزی نیست که چون نیک در آن تامل شود ما را به خدا بازنگرداند". در فصل هشتم از فلسفهی "لایب نتیس و در فصل نهم از فلسفهی "جان لاک" سخن میرود. در این فصل، نویسنده به اندیشههای سیاسی لاک اشاره میکند و میگوید در نظر لاک، جامعه، قدرتی موثر و ثابت برای جلوگیری از نقص قانون است که تنها در صورتی از قدرت اطاعت میکند که این قدرت مطابق با قوانین ثابت رفتار کند و نه بر اساس احکام خلقالساعه. در فصل دهم نیز از فلسفهی "بل" و فونتل" سخن میرود. واژهنامهی فارسی به فرانسه و واژهنامهی فرانسه به فارسی نیز در پایان کتاب ضمیمه شدهاند.