غواص و ماه: روایتهایی از شهید محمدحسین مهدیزادهسروستانی
شهیدان - ایران - بازماندگان - خاطرات / مهدیزادهسروستانی، محمدحسین، 1337 - 1365 / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - شهیدان - خاطرات
وسط نهر بودیم که ماه کامل بالا آمد و نهر روشن شد، از طرفی آب هم در حال مد بود؛ یعنی بدترین حالت ممکن که به راحتی در دید دشمن قرار میگرفتیم. مانده بودم چه کنم که متوجه امیر شدم. آرام با خدا نجوا میکرد: خدایا ما را خجالت نده، راضی نباش که دست خالی برگردیم... ناگهان آسمان به طرز عجیبی تاریک شد. نفهمیدم ماه با هم پوشیده شد یا چیز دیگری، فقط میدانم ماه به دعای امیر خاموش شد.