آخرین پیچ
داستانهای آلمانی - قرن 21م.
راوی این داستان، مرد سالخوردهای است که در فصل آخر زندگیاش تصمیم گرفته تا دیگر کاری با درگیریها و دشمنیهای قدیمی نداشته باشد. او ترجیح میدهد به دیوار خالی و بینقش خیره باشد، دیواری که ناآرامی موجود در سرش را فرو مینشاند. آرزویش این است که خود را درگیر چیزی نکند، سکوت کند و لب فروبند، در آن وقت به خود میگوید: «حالم کمی زیادی خوب است»... . «مارتین والزر»، نویسنده این داستان در هر جمله مسئله اساسی و شاید حیاتی را مطرح میکند، رمانی که کموبیش از وجود هر نوع قالب صرفنظر میکند و از اینرو بیشترین آزادی را بازمیتاباند وخواننده را نیز با این آزادی همراه میکند.