قصههای زاگرس
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
مجموعه داستان «قصههای زاگرس»، ترکیبی از سه کتاب «توشای پرنده غریب زاگرس»، «آتش و آواز»، و «تنهاتر از ماه»، اثر «منصور یاقوتی» است که با عنوانهای «رامونا»، «گزارش»، «در برابر باد»، «اسب تاماس خان»، «در کوچهپسکوچههای کرمانشاه»، و... است. در داستان «تلخ» میخوانید: «بمیرم برات روله. پیرزنی عینکی یقهاش را گرفت. از پسر من خبر نداری؟ زاگرس افنداک؟ حکمت دستش را از روی چشم برداشت، سرش را پایین انداخت که آفتاب اذیتش نکند، با لحن خستهای گفت: بیخبرم مادر. زنی سربند بهسر، ژولیده و پریشان پرسید...».