پسرکی که تنها بود
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای تخیلی
این داستان تخیلی درباره پسرکی است که احساس تنهایی میکند .او برای رهایی از تنهایی به گربه، درخت، پرنده، گاو خال خالی، خرگوش، و مرغ مرواریدی تبدیل میشود، اما هیچیک از اینها نمیتواند پسرک را از تنهایی بیرون بیاورد .سرانجام پسرک چترش را برمیدارد و به زیر باران میرود و با خوشحالی سوت میزند .حالا دیگر پسرک تنها نیست .گروه سنی "ب "مخاطبان این داستان مصور رنگی هستند .