مینای مهتاب
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که با بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «لحظهای احساس کردم سرم گیج رفت. دستم را روی پیشانیام گذاشتم و بهطرف دیوار رفتم. پشت گلدان بزرگ کاج مطبقی که هرروز به در خروجی نزدیکتر میشد، ایستادم. به دیوار که تکیه دادم، پشتم روی سنگ سرد و صیقلیاش سر خورد و گوشه سالن بیمارستان کز کردم».