مولان
داستانهای کارتونی
کتاب مصور حاضر دربردارنده داستانهای تخیلی برای گروه سنی «ب» است. در بخشی از این داستان میخوانیم: یک روز بعدازظهر، دختر جوان قصه ما به اسم «مولان»، غمگین به خانه برگشت. یک ازدواج خوب تنها کاری بود که یک دختر جوان روستایی میتوانست برای سربلند کردن خانوادهاش انجام بدهد. پدر مولان در کنار او نشست. با کلمههای پرمهر و محبت، به دخترش اطمینان داد که او هم وقتش برسد خانوادهاش را سربلند میکند. ناگهان صدای بلند طبل همه را از خانه بیرون کشید. جارچی فریاد میزد: «هونها به چین حمله کردهاند. از هر خانوادهای یک مرد باید در ارتش امپراتوری خدمت کند.» هدف نگارنده در این داستان کوتاه تقویت تخیل در کودکان است.