شبی که تنهایش گذاشتند
داستانهای مکزیکی - قرن 20م.
«خوآن نپوموسنو کارلوس پرز رولفو ویزکاینو»، نویسنده و عکاس مکزیکی است. وی از مهمترین نویسندگان امریکای لاتین بهشمار میرود. داستانهای رولفو در روستاهای مکزیک میگذرد و شرح رویدادهایی است از دوران پس از انقلاب مکزیک. دنیای رولفو، دنیای تراژیک نفرت، خشونت و درماندگی است. داستان کوتاه «شبی که تنهایش گذاشتند»، اثری از این نویسنده است که در بخشی از آن میخوانید: «فلیثیانو روئلاس» از کسانی که جلوتر از او بودند، پرسید: چرا اینقدر یواش میروید؟ اینطوری خوابمان میگیرد. مگر نباید زود آنجا برسید؟ گفتند: فردا کلهی سحر میرسیم آنجا. این آخرین حرفی بود که از دهان آنها شنید. آخرین حرف آنها. اما این را فقط روز بعد، به یاد آورد. سه تن از آنان جلو میرفتند، چشم دوخته بر زمین، همچنان که میکوشیدند تا از خُرده روشنایی شبانه بهره گیرند...».