نقاب
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، دربردارنده رمانی فارسی، با موضوع عاشقانه و اجتماعی است. «فردین» در یک مغازه فرشفروشی، به همراه «الهه» و عموی وی «ارسلان» کار میکند. ارسلان تابلوی زنی زیبا را به یادگاری روی دیوار نصب کرده است. ارسلان سالها با همسر خود «ایران» زندگی عاشقانهای داشته است. امّا با پیدا شدن یادداشتی، رازهایی از عشق بین ارسلان و زنی بین «الیزابت» آشکار میشود. الیزابتی که به دلیل عشق، ناخواسته وارد بازی سیاست شده بود و رنجها کشیده و مسبب رنج او کسی به نام «مجد» بود که علاوه بر آزار دادن الیزابت، باعث لو رفتن افراد حزب و کشته شدن آنها شده بود. مجدی که بعدها بهدست فردی به نام «امینی» کشته میشود. و این ماجراها درس عبرت فراوانی برای فردین و الیزابت و ارسلان و... بهجای میگذارد.