باغ آلبالو
نمایشنامه روسی - قرن 19م.
"باغ آلبالو" آخرین نمایشنامهی "آنتوان چخوف" ـ نویسندهی روسی ـ در چهار پرده است. در این نمایشنامه مانند اغلب درامها و کمدیهای چخوف، تقریبا حادثهای روی نمیدهد: کشاکشی در کار نیست؛ محور اصلی باغ آلبالو است؛ بوستان سحرآمیزی که بر اثر مقتضیات بیرحمانهی زندگی جدید که مبتنی بر معاملهگری است باید از بین برود. بانو گیربوف آندریونا رانوسکایا"، مالک باغ، پس از این که مدتی در خارج به سر برده و دلدادهاش او را از هستی ساقط کرده است به خانه بازمیگردد. ملک بابت بدهیها به مزایده گذاشته میشود و این امر بر همهی شخصیتها فشار میآورد که از آن جملهاند: گایف، برادر لیوبوف، آینا، واریا و دو دخترش (که دومی دخترخواندهی اوست)، همچنین بر دوستانی که با این خانواده زندگی میکنند یا رفت و آمد دارند. همگی دستخوش فشار نگرانیها یا امیدواریهای خاص خویشتناند. با این همه یکی بیرون از این دایره به سر میبرد. او "لوپاخین تاجر" است که واریا دلباختهی اوست و او هم به ظاهر قصد ازدواج با واریا را دارد. لوپاخین خطاب به بقیه توصیه میکند که ملک و باغ آلبالو را که در حاشیهی راهآهن است به بخشهای کوچک تقسیم و در آن ویلاسازی کنند که در این صورت وضع مالیشان بهبود مییابد، اما در ذهن همهی کسانی که در زیر سایهی باغ آلبالو به سر میبرند، حتی تصور تخریب آن پوچ و بیمعنی به نظر میرسد. سرانجام لوپاخین خود باغ را میخرد و به حساب خود دست به کاری میزند که بیهوده به دوستان پیشنهاد کرده بود. نمایشنامه با تخلیهی خانواده پایان میگیرد و هریک به سوی زندگی تازهای روان میشوند. در این میان صدای تبر از انداختن نخستین درخت آلبالو خبر میدهد.