شکارچیان شب
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستان چند نوجوان است که با وجود ترسناک بودن، برای شکار کردن آخرین قاراقیرناق در دل شب سرد زمستان به کنار رودخانه میروند، غافل از اینکه قاراقیرناق در تمام مدت شب، آنها را پنهانی زیر نظر گرفته است. در داستان میخوانیم:«در ایام نوجوانی، هر وقت میخواستیم به کنار رودخانهها و آبرفتها برویم و به خاطر فرار از گرمای طاقتفرسای ترکمنصحرا تنی به آب بزنیم و خنک شویم، پیرمردان و پیرزنان یا مانع رفتن ما میشدند یا هشدار میدادند».