سه آرزو
در جلد هشتم از مجموعهی حاضر، حکایت هیزمشکن فقیری بازگو میشود که قصد داشت درخت پر و کهنسالی را قطع کند. اما ناگهان جنی از درخت بیرون میپرد و از هیزمشکن درخواست میکند از این کار صرف نظر کند تا او را هم در قبال آن سه آرزوی هیزمشکن را برآورده سازد. در ادامه اتفاقاتی برای هیزمشکن و همسرش رخ میدهد که شرح آنها در کتاب آمده است. مخاطبان کتاب، گروه سنی "ب" هستند.