مترسک توماس
«توبیاس زومرکورن» مزرعة کلم داشت. گنجشکها به مزرعه میآمدند و کلمها را میخوردند. روزی توبیاس به خدمتکار خود «گوستاو» سفارش کرد مترسکی بسازد و وسط مزرعه بگذارد. گوستا مترسک را ساخت و قوطیهایی از دستانش آویزان کرد و کلاه قدیمیای بر سرش گذاشت. فرزندان توبیاس «سیمون» و «اورزل» اسم مترسک را «توماس» گذاشتند. توماس از این که گنجشکها از او حساب میبردند لذت میبرد. گنجشکهایی که جراتشان زیاد بود و داخل مزرعه میشدند با وزیدن باد و تکان خوردن و به صدا درآمدن قوطیهای دستان توماس وحشت میکردند و اینگونه توماس به ابهت خود افتخار میکرد. او هر روز شاهد ماجراهای جالبی بود و از این که توانسته بود مزرعه را تا برداشت محصول از گزند گنجشکها محفوظ بدارد خوشحال و راضی بود. این کتاب مصور، برای کودکان گروه سنی «ج» به نگارش درآمده است.