مست برخاستگان
شعر فارسی - قرن 14
"نصرالله مردانی"، در سال 1326 در کازورن دیده به جهان گشود. هنوز دورهی نوجوانی را پشتسر نگذاشته بود که شعرهای او در نشریات معتبر ادبی ـ هنری به چاپ رسید. اشعار وی، از همان آغاز، اشعار معنوی و ایمانی بود و او با وجود این که در فضای هنری رژیم پهلوی، شاعری را آغاز کرد هرگز در آن فضا محو نشد. استاد مردانی با بهکارگیری حس و حالی نو در شعر انقلاب، بقای شعری نوع و نوین را پی ریخت. شعرهای او از حماسهای ذاتی برخوردار است؛ حماسهای که معرف عرفانی صریح و روشن است. او علاوه بر سرایش شعر، در تصحیح متون نیز بسیار خوش درخشیده است. از آن میان میتوان به نسخهی دیوان حافظ اشاره کرد. او همچنین سهم به سزایی در پرورش ادبیات شاهد داشت و به همراه شاعران پیشکسوت انقلاب بانی کنگرههای شعر دانشجویی بوده است به طوری که برگزاری کنگرهی شعر اربعین به همت این شاعر پژوهشگر، معرفی تازهای از شعر آیینی به دست داد. این شاعر برجسته در سال 1382 در کربلای معلی جان به جان آفرین تسلیم کرد. کتاب حاضر مجموعهای از گزیدهی اشعار اوست که در قالب غزل و ترانه با مضامین عارفانه سروده شده است. پارهای از عناوین اشعار عبارتاند از: بسم الله الرحمن الرحیم؛ شط مستی؛ آتش پنهانی؛ ارتفاع مهربانی؛ شهر من؛ ساقی گردون؛ چراغ غزل؛ آخرین نگاه؛ فرات اشک؛ طلسم خواب؛ سمند صاعقه؛ دختر آب؛ عطر یار؛ سفری غربی؛ و گل بهشتی.