چهار بند مخالف [پنج نمایشنامهی تک پردهای]
«روژان» در اتاقی پر از آینههای کوچک در کف به همراه شمع و پردههای سفید در حال گفتوگو با خدا دربارة طالع و فرد مورد علاقه شده است. شحصی نزد او آمده و در خصوص طالعش با او حرف میزند. نخست نامش را میپرسد و سپس از زندگی او میگوید. پسر بدقهر و کلهشقی در زندگیاش بوده که حالا با رفتنش، روژان از او دل نکنده است. به او میگوید که دشمنان زیادی دارد و باید از سال 45 دوری کند که اجل معلق دارد و باید کنج خانه بنشیند. بعد از آن روژان دعای ربنا تقبل منا انک انت سمیع العظیم را زیر لب میخواند و میمیرد. مجموعة حاضر مشتمل بر پنج نمایشنامة تکپردهای تحت عنوان روژان؛ شنگرف به رنگ سیاه؛ طلسم نیلوفر؛ صداش بزن، انار گندم؛ و اسید است. نمایشنامهای که شرح آن گذشت، «روژان» نام دارد.