طوطی و بازرگان
مولوی، جلالالدین محمدبن محمد، 604 - 674ق. مثنوی - برگزیدهها / داستانهای فارسی - قرن 14 - ادبیات کودکان و نوجوانان / مولوی، جلالالدین محمدبن محمد، 604 - 674ق. - اقتباسها
در سالهای دور، بازرگانی یک طوطی داشت که خیلی برای او عزیز بود. روزی مرد بازرگان قصد سفر به هندوستان کرد. از طوطی خواست تا بگوید چه میخواهد تا برایش بیاورد. اما طوطی فقط گفت به طوطیهای آنجا بگو من مرغ در قفس و بینفس هستم، درد مرا چاره کنند. وقتی بازرگان به هندوستان رسید، پیغام طوطی را داد، اما یکی از طوطیها از شاخة درخت افتاد و جان داد. بعد از روزها بازرگان از سفر بازگشت و همة ماجرا را برای طوطی گفت. اما طوطی هم بلافاصله خشک شد و کف قفس افتاد. بازرگان هم او را درآورد و کناری گذاشت، اما طوطی بلافاصله پرواز کرد و رفت. بازرگان هم فهمید که طوطیهای هندوستان درد طوطی را واقعا دوا کردند. داستان تاثیرگذار و جذاب طوطی و بازرگان با موضوع آزادی روایتی از مثنوی «مولانا جلالالدین محمد رومی» است که در کتاب حاضر به دو زبان فارسی و نروژی به چاپ رسیده است. این کتاب دربرگیرندة نقاشیهایی است که به عنوان تزیین در قهوهخانههای سنتی ایران استفاده میشده است.