عشق و جنون
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر دربردارنده رمانی فارسی با موضوع عاشقانه است. «باران»، تک دختر «مرتضی محتشم»، اسیر ازدواجی ناخواسته میشود؛ ازدواجی که ریشه در یک راز شانزده ساله دارد. نویسنده با پرداخت مناسب شخصیتها و بیان جزئیات لازم، به شرح وقایع پرداخته و مخاطب را تا انتهای داستان با خود همراه میکند. در بخشی از داستان میخوانیم: «دیگر توانم تمام شده بود، به زحمت دست بر زانوان ناتوانم گذاشتم و از جا برخاستم. سست بودم، مثل برگ خشکی معلق که با هر وزش بادی به جهتی میرفت. این درست حال من بود که هر کس به طرفی میکشاندم. دیگر نمیدانستم چه باید بکنم.»