عروسک خیمهشببازی
کتاب حاضر، حاوی داستانهای کوتاهی با عنوانهای «گنجشک پران»؛ «خالوزه»؛ «کت قهوهای»؛ «غریب آشنا» و «مهرعلی» است. در خلاصة داستان «کت قهوهای» آمده است: «جعفر» و «مصیب» دو دوست دبیرستانی در شهر آزادشهر، از شهرهای شمال هستند. آنها هر روز مسافت زیادی را در شلوغی با مینیبوس طی میکنند تا به منزل برسند و سرگرمی آنها رفتن به سینما است. روزی مصیب یک کت سرمهای میپوشد و به همة بچّهها میگوید که کت نو است، ولی نزد جعفر اقرار میکند که کت دست دوم است. یک روز که جعفر و مصیب در راه رفتن به سینما، از دیدن فیلم منصرف میشوند و روانة مغازة دست دوم فروشی آقا «طاهر» میشوند، جعفر یک «کت قهوهای» بسیار شیک و دست دوم میخرد و به خانه میرود. «جابر» و «جمال» و برادرهای جعفر، برای به دست آوردن کت به جعفر حمله میکنند و کت پاره میشود و گوش جعفر نیز بر اثر گازگرفتگی برادران مجروح میگردد.