کوهستان خاکستری
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
کتاب حاضر، داستانی است که در آن دختری به نام «سامانتا کوفر»، حقوقدانی است که در شرکت عظیم والاستریت کار میکند. اما رکود اقتصادی او و همکارانش را به چالش میکشد. اما «سامانتا» خوشاقبال بود و به او درخواست شغلی به مدت یک سال، بدون حقوق میشود تا بعد از رکود، بیمه و جایگاه شغلی وی حفظ گردد. او از منهتن به برادی در قلب «آپالاچیا» (معادن زغالسنگ) میرود و برای اولین بار وارد دادگاه واقعی میشود. از سوی افراد آن محل مورد تهدید قرار میگیرد. شغل جدید «سامانتا» او را به دنیای معادن زغالسنگ میکشاند، جایی که اغلب قانونشکنی صورت میگیرد.