گردنبند آبی (ملوانکهی شین) کردی به فارسی
((گردنبند آبی)) داستان منظومی است که طرح و نقاشی برای نوجوانان به چاپ رسیده است .مضمون شعر که در قالب مثنوی سروده شده، سرگذشت پسر بچهای است که با خواهر کوچکش از زندگی با نامادریاش به شدت رنج میبرند .نامادری نامهربان از آنها به سختی کار میکشد .پسرک که به کار ماهیگیری مشغول است، چند روزی است که صیدی نکرده است .او یک روز که به قصد ساحل از خانه خارج میشود فریاد نامادریاش را میشنود که میگوید چنانچه نتواند ماهی صید کند حق ندارد به خانه باز گردد .پسرک همان روز، در بین راه گردنبندی آبی مییابد و بر آن میشود آن را به رسم هدیه به خواهر غمگینش تقدیم کند .اما این اندیشه که تنها در صورتی میتواند به خانه باز گردد که صید کرده باشد خاطرش را آشفته میسازد .سرانجام نیز پسرک پس از ناامیدی از صید ماهی، خود را به امواج میسپارد و روز بعد جسدش را مییابند، در حالی که گردنبندی در دستش جلوه مینماید .کتاب با شرح واژههای دشوار به پایان میرسد .